مینالم نه از یک برخورد ،بلکه از یک تفکر!
سر چه موضوعی مهم نیست. مهم، نحوه تفکر ،منش و برخورده.
از دید من انسانهای آزاداندیش خصوصا در این زمان خیلی کمند اما بسیار هم لازم و مورد احتیاج.
در بعضی عروسی ها، سلف سرویسی پذیرایی میکنن و شما هم لذت می بری که چقدر
خوب چیدن و از هر چیزی که میلت کشید می کشی! اما می خوام بگم علاوه بر این
سبکپذیرایی -که البته دوست ندارم- خیلی رفتارهای ما هم سلف سرویسیه اون هم نه فقط در
قشری که دین داری ضعیفی دارن و برای فرار از تکلیف به هر چیزی که می پسندن بسنده می
کنن بلکه یک سری افرادی که به ظاهر دین دار هم هستن رفتار سلف سرویسی دارن.
یه فردی در آشناها بدون اینکه من کاری باهاش داشته باشم چند بار بدون اینکه ازش سوالی
بپرسم در موقعیتهای مختلف تذکراتی بهم داد یکیش به جا بود و ازش ممنون شدم اما دفعات
بعد با این که در اون زمینه بی خبر هم نبودم تذکر که چه عرض کنم تحکم می کرد در صورتی
که به جا هم نبود. نمی دونم ظرفیت نداشت و دفعه اولی باعث شد میدون پیدا کنه یا... با وجود
اینکه علی رغم ادعای زیادی که داره اشتباهات بسیار واضحی کرده بود من عکس العمل
خاصی نشون نداده بودم به این امید که خودش متوجه شده یا پیش می آد یا سر فرصت
مناسب اگه لازم بود بهش می گم.حالا تصور کنید من با این همه ماده تبصره و اون با قاطعیت و
جزمیت بی مانند و کلافه کننده که حتی یک درصد هم احتمال خطا نمی داد، تازه اون هم در
موضع نادرست و نابجا!
یه بار هم در یه شهری که انتظار چنین برخوردایی رو داشتم زن و شوهری در اتوبوس ردیف اول
خانمها نشسته بودن خانمی به محض سوار شدن صدا بلند کرد به توهین و تهمت زدن ،مرد با
درخواست راننده و نه حرفای اون زن،چند کلمه اعتراض کرد و رفت قسمت مردونه
جالب اینجاست که هیچ کس هیچی به زنه نگفت. بعد آروم شدنش، باهاش که صحبت می
کردم معتقد بود برای کفش قرمز باید نهی از منکر کرد و ... تو طول صحبتش با قاطعیت عجیب
بدون اینکه به من نگاه کنه حرف می زد و تصور می کرد با این رفتار می تونه شهرش رو از
آفات حفظ کنه!
حرفم سر جزمیت بی جاست این تیپ آدما هر چیزی رو که تا یه سنی یاد گرفتن و با روحیه
و سلیقه شون سازگاری داشته گرفتن و به معنای واقعی چسبیدن! و دیگران رو هم به جرم
نچسبیدن به اون چیزی که اینها روی میز تفکراتشون چیدن برچسب میزنن و با اینکار می خوان
به هر قیمت که شده برتری خودشون رو اثبات کنن البته آوردن این مثال برای اینها کم لطفیه
اما اگر واقعا دنبال راهن باید بدونن پیامبر با وجود اینکه بهترین خلق بود و به اون چیزی هم که
دعوت می کرد یقین داشت یک لحظه هم از در تحکم و اجبار و عصبیت وارد نشد چه
برسه به امثال ما که سراسر نادونی هستیم و محتاج فهم بهتر.
به نظر من اصول گفتگو بین خیلی هامون دچار اشکاله و فرقی هم نمی کنه با کدوم تفکر و
در کدوم حزب و چه شکلی باشیم اصلا تحجر راستی و چپی نداره .چرا مصرانه سعی در پیروی
از بزرگترین متحجر 1 هستیم ؟
باید به حرفی که می زنیم مطمئن باشم ، واقعا دنبال حق باشیم و از اخلاق بزرگا یاد بگیریم
تا اینقدر دور خودمون نچرخیم و مشکل درست نکنیم .
افکار رو باید ویروس زدایی کرد تا عقل که راهنمای باشعور درون ماست راه خودشو که خوبم
بلده آزادانه بره.دلم برای انسانهای واقعی تنگ شده انسانهایی مثل علامه طباطبائی که آقای
دینانی در موردشون می گفت آزاد اندیش تر از ایشون ندیدم!
------------------
1.شیطان